تکم» شیطانک پارچهای یادش نیست، آخرین سالی را که تکمچی او را در روی دستانش میرقصاند، الان سالهاست که در صندوقچه قدیمی در زیرزمین نمور گرفته یک روستای دور در اردبیل، منتظر تابیدن نور شدید آفتاب بهاری از دریچه صندوقچه است؛ هر سال که بوی عید حتی به زیرزمین نمور مادر بزرگ و درون صندوقچه نفوذ میکند باخود نتهایش را مرور میکند، سالهاست که دیگر مادربزرگ برایش لباس نو ندوخته است ولی دلش لباس نو نمی خواهد بیشتر منتظر یک لبخند نقش بسته بر روی لبان دخترکان لپ گلی روستاست. تکم دلش خیلی تنگ است ...
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، عید نوروز نه تنها در آذربایجان، بلکه در تمام ایران و حتی در بعضی از ممالک مشرق زمین با ارزش است، در این زمان، جشنهای باشکوه و ملی در اقصی نقاط کشور برگزار میشود؛ عید نوروز سالها پیش از میلاد در آذربایجان برگزار میشد و مردم برخی از احساسات بشردوستانه و جهانبینی خود را با این جشن مربوط میدانستند؛ زیرا در اوستا کتاب مقدس زرتشتیان، نوروز به منزله جشن ستایش رفاه و مقدسات محسوب میشود و گفته میشود که نوروز عید فراوانی کشت و سرآغاز تندرستی و برکت و وفور است، در خانهها نیز گفتهاند که هفت نوع سبزی میکاشتند تا آن را که بهتر میروید بشناسند.
در این جشن لباس نو میپوشیدند و به اجرای مراسمات ملی میپرداختند از جمله میتوان به اجرای حرکات پهلوانی، ایجاد آتش در اجاقها، اجرای رقص، طبخ غذاهای متنوع، ایجاد محافل ادبی و هنری، اجرای موسیقی و ترانههای اصیل به وسیله سازهای ملی آذربایجان همچون کمانچه، تار قوپوز و... (نوروز گلیر یار گلیر // باهار گلیر ساز گلیر)، نوشتن نوروزنامه ، یاد کردن قهرمانها و شخصیتهای مختلف و تجدید عهد و پیمان با خالق هستی اشاره کرد.
به عید نوروز، عید علی (ع) نیز گفته میشود چرا که در این روز امام اول شیعیان مسؤولیت خلافت مسلمین را به عهده گرفته است و نیز براساس روایتی دیگر در همین روز حضرت محمد (ص) امیرمؤمنان را در غدیر خم به جانشینی خود برگزید.
ازچیزهایی در سفره هفت سین میگذارند میتوان از سمنو نام برد. سمنو تنها به معنای سرسبزی و طراوت نیست بلکه به معنای برکت نیز است. سمنو به عنوان لذیذترین غذا در عید نوروز است و بعد از طبخ، آن را در میان خویشاوندان و همسایهها تقسیم میکنند، سمنو در میان مردم آذربایجان به عنوان عامل تداوم بخش نسلها شناخته میشود. در نمونههای باقیمانده از ادبیات شفاهی یا فلکلور، اشعار و داستانهای بسیاری وجود دارد که به طور مستقیم یا غیرمستقیم، نوروز و ایام آن نقش مهمی در روند ماجرا ایفا میکنند. رسمی است که در زمان نوروز سمنو را در میان زنانی که دارای اولاد نمیشوند، میگردانند و میگویند: "آی بونو گؤیردن تانری، بو گلینی ده گؤیرت، آرزوسونا کاما یئتیر. مطلبینه، مورادینا چاتدیر. عهدینی اومیدینی بیتیر" (ترجمه: ای خدایی که این سمنو را بارور کردی، این عروس را هم بارور کن، آرزویش را اجابت کن، به خواستهاش برسان، به امیدی که دارد برسان.)
پس از دوره صفویه در زمان افشاریه و قاجاریه نوروز همچنان گرامی و محترم ماند و حکومت در رونق آن سعی میکردند، برخی از مراسمهای و رسومات گذشته نوروز در اردبیل شامل تکم وتکمچی ،بایرام پایی و مراسم نوروز بوده است.
ازسنن تاریخی مردم اردبیل به جای آوردن مراسم جشن نوروز باستانی است. تشریفات برگزاری این جشن ، نسبت به نقاط دیگران ایران ، تاحدی مفصل و وسیعتر بوده است. «تکم» شیطانکی بود که به شکل حیوان چهار دست و پا از تخته میساختند و آن را با پارچههای رنگارنگ و تکههای آیینه به طرز زیبایی میآراستند و در زیر شکم بر انتهای چوب نازکی متصل میساختند این چوب از سوراخی که در وسط صفحه تختهای تعبیه شده بود، میگذشت و به آسانی در آن سوراخ بالا و پائین میرفت.
تکمچی یعنی صاحب تکم ، صفحه تخته را به طور افقی در یک دست نگه میداشت و با دست دیگر انتهای چوبی را که تکم بر آن نصب شده بود و در زیر تخته بالا و پائین می برد و به این طریق مجسمه چوبی در روی تخته بحرکت در میآمد و دستها و پاها و زیرشکمش با برخورد بر آن تخته صدایی بوجود میآورد که چون ریتم و آهنگ مخصوصی داشت مثل صدای ضرب برای انسان خوش آیند بود. تکمچی با این حرکت دست و آهنگ، آوازها و تصنیفهایی نیز میخواند و از راه چشم وگوش تماشاگران را محفوظ میکرد و چون تکم مخصوص نوروز بود تصانیف و آوازها نیز همواره درباره بهار و عید سروده میشد، تکمچی تقریبا از یک ماه به عید مانده پیدا میشدند و به در خانهها میآمدند و رسیدن بهار و نوروز را مژده میداد.
یکی ازمراسم زیبای اردبیل ، در ایام نوروز ، فرستادن شام «بایرام پایی» برای ارحام بود. بایرام پایی یعنی سهم و حصه عید، میگفتند همواره از طرف کسان دختری که به خانه شوهر رفته بود ، فرستاده میشد. شام را در مجمرهای مسی بزرگی میچیدند مقدار آن باتوجه به افراد خانوادهای که به آنجا فرستاده میشد ، کم و زیاد میشد. پلو را در روی دوریهای چینی میکشیدند و هر غذاهای موردنظر را در ظرفهای جداگانه در سینی بزرگ میگذاردند و روی آنها سرپوشهای مسین سفید شده تمیزی قرار میدادند بر روی مجموعه هم روپوش مخملی یا ترمه یا زری بسیار زیبایی که به شکل دایره و با ریشههای طلایی و سیمین جالبی دوخته شده بود میکشیدند، حمال غذاها را در خانهای که برده بود میگذاشت و مجموعه و روپوش و سرپوشها را با خود برمیگرداند.
فاصله بین چهارشنبه سوری و نوروز یک نوع دوران فترت بود و معمولاً بانوان در خانه کارهای نظافت را تکمیل میکردند و مردان نیز مشغول خرید و فروش لوازم عید میشدند تا بالاخره نوروز فرا میرسید، در ساعت تحویل سال ، اگر چه نیمه شب هم بود ، همه افراد خانواده بیدار شده سر سفره تحویل مینشستند.
سفره تحویل یکی دو ساعت قبل از لحظه تحویل گسترده میشد و اولین چیزی که در آن قرار میدادند قرآن مجید بود در این سفره علاوه بر هفت سین ، شیرینی ، میوه ، آجیل و خشکبار هم میگذشتند و آیینه ، سکه طلا یا نقره سماق و برنج و گندم از لوازم این سفره به شمار میآمد. قبل از ساعت تحویل همه وضو میگرفتند و در لحظاتی که سال در شرف تجدید بود سکوت مطلقی حکمفرما میشد و لحظهای فرا میرسید که هرکس توجه خاصی به مبدا پیدا کند و سلامت و سعادت و کامیابی در سال جدید را از خدای بزرگ بخواهد.
چون سال تحویل میشد اولین کار با باز کردن و نگاه کردن قرآن مجید و بوسیدن آن آغاز میگشت و در این مراسم به طور کلی از حیث نوبت رعایت تقدم سن میشد بعد از این تشریفات اولین فرد ممیز که سنش کوچکتر از همه بود گلابدان بدست گرفته به افراد خانواده گلاب میداد اگر این خانه متعلق به بزرگترین فرد آن خانواده بود به فاصله کمتری از تحویل سال ، اولاد و کسان او که خانه و زندگی مستقلی داشتند برای زیارت او و عرض تبریک میآمدند و قبل از آن که سفره تحویل برچیده شود ادای احترام میکردند و بدین ترتیب دید و بازدیدهای عید آغاز میشد و بزرگتران ، پرداخت عیدی را به قدر امکانات مالی و موقعیت خانوادگی به کوچکتران به ویژه کودکان و مستخدمین خانواده ، عیدی میدادند.
منبع: ایسنا